قد دلجویش به شاخه شمشاد میماند؛ سایهگستر و پربار.
جام چشمهایش چون شط شراب است، زلال و درخشندهتر از آفتاب.
کمال ابروانش به رعد شباهت دارد؛ به ستیغ کوه.
طره مشکین گیسوانش، شاخه طوبی را به یاد میآورد؛ سبک و رها چون موج.
حُسن یوسف در مقابل توفان زیباییاش، پیراهن درید و شاهدان عالم قرب، از شکوه وجودش، پای در گل ماندند و خوبرویان دل بُرده از جهان، انگشت حیرت خویش را به بهای ترنج بریدند.